هزارستان نماد ی ازقلب پر تپیش و استبدادزدهء افغانستان
محمد عوض نبی زا ده   محمد عوض نبی زا ده

همانطور كه افغانستان به قلب آسيا موقعیت دارد و هزارستان به قلب پر تپیش و ظلم یده افغانستان معروف است  مناطق هزاره نشین مرکزی ولايات باميان - د ايكندي- غور- وردك  - غزني - پروان و غيره را شامل مي شود ودر دیگر ساحات کشور نیز مردم هزاره با تناسب وفیصدی های مختلف زیست دارند  . هزارستان با دارا بودن كوه هاي سر به فلك كشيده و دره هاي زيبا پر آب وعلف بدون شك يكي از سرسبز ترين و ديدني ترين مناطق افغانستان محسوب مي شود .در گذشته از اين كو ه هاي بلند برای دفاع در مقابل استعمار گران استفاده مي شد . يكي از ويژگي هاي اين كوه ها بخاطر جلوگیری از تخریب زلزله  كه در كناب  ها از آن به عنوان ميخ ياد ميشد شهرت دارد.

 هزارستان  با داشتن كوه هاي بلند كه بزرگترين كوه بابا در باميان مي باشد از ارتفاع زياد برخوردار است در خيلي از سالها برف درتمام سال در قله كوه بابا ديده مي شود بزرگترين رودخانه افغانستان ( هلمند ) هرمند از كوه بابا سرچشمه ميگيرد رودخانه هريرود هم از مناطق هزارستان سرچشمه ميگيرد ازاين لحاظ هزارستان با دارا بودن آب و هواي كاملا متفاوت و رودخانه هاي كوچك و بزرگ يكي از بزرگترين منابع آبي افغانستان را دارا است اگر نسبت به اين منابع مديريت خوب شود مسلما كمك بزرگ در جهت پيشرفت توسعه زراعت و توليد برق در كشور است .

بكي از بزرگترين پروژه هايي كه در زمان سلطنت ظاهر شاه  كار مطالعه اوليه آن انجام شد جاده مواصلاتي كابل از طريق  هزارستان  در نهايت به هرات يعني برقراري ارتباط از طريق جاده شرق  به غرب كشوراست بعد از به وجود آمدن پارلمان وبا تلاش نمايندهاي اين مناطق توجه و دولت را نسبت به احداث اين جاده جلب كرده كه در همين سال جاري كار سروي آن انجام  شد مراحل بعدي اين پروژه در صورت كمك كشورهاي خارجي از آغاز سال 1386 اعلان شدند . با وجود كوهستاني بودن مناطق كه در اين مسير وجود دارد مسلما هزينه زياد ضرورت دارد كه عملا از توان دولت خارج است اجرابي اين پروژه فقط با مشاركت كشورهاي خارجي و خود دولت امكان پذير است به اميد اينكه هر چه زودتر اين جاده احداث شود . در صورت اجراي اين پروژه كه تنها پروژه اي بعد از فروپاشي طالبان به حساب مي آيد مسلما نقط عطف در جهت پيشرفت هزارستان  است .

اكثریت قاطع نفوس  اين مناطق  را مردم هزاره تشكيل ميدهد . يكي از عمل تعبض آميز با يك برنامه دقيق تخريب مجسمه بودايي باميان بود  که در باطن ابن كار كاملا هدف مندانه صورت گرفته و اين مجسمه ها قدامت تاریخی زياد ی را دارا میباشند ودر جهان اين گونه مجسمه ها از شهرت فراوان برخوردار است طالبان بخاطری كه اين آثار باستاني در فلب هزارستان قرار دارد  در هر زماني آن جايگاه باستاني خود را  پيدا ميكند نتوانست اين را بي پذيرد وتحمل نماید كه يك چنين آثار باستاني آن هم در محدوده هزاره ها باشد بنابراين به بزرگترين عمل وحشيانه دست زد  که منجر به تخريب آن مجسمه هاي عظيم شدند  تا قدامت تاریخی و بومی بودن  جامعه هزاره را درین سرزمین نابود نماید.

 

از جاهاي ديدني ديگر هزارستان بند طبيعي آبی بند امير  است که:-

بند  امير در ولسوالی يكاولنگ و در فاصله ۷۵كيلو متري باميان واقع است كه متشكل ازپنج بند مي باشد اين بند هاي پنجگانه همواره مملو ازآباست وسرريزه ءآن رودخانهاي را تشكيل مي دهد كه از حاشيه يكاولنگ روبه جانب شمال جريان مي يابد آبهاي چشمه ساران وجويباران نقاط ديگر يكاولنگ نيز به اين رو دخانه مي پيوندند وآن را پرآب مي سازند بلخاب درشمال يكاولنگ نيز اين رود خانه رادر آغوش مي كشد آب هجده نهر در نزديكي مزار شريف وبلخ نيز مولود بند أمير است كه مناطق زيادي را در مسيرخود سيراب وشاداب مي سازد بايد دانست كه موجوديت بند هاي بند امير در ارتفاع سه هزار متر،يك پديده كم نظير و قابل توجه است و از اين رو همه ساله تعدادكثيری از جهانگردان براي تما شاي آن راه باميان را در پيش مي گيرند ژرفاي اين بندها قبلامعلوم نبود و حد س هاي گوناگون در باره آن زده مي شد .درماه جوزاي ۱۳۵۶ يك هيات 12نفري وابسته به موسسه مطالعات مغاره هاي جمهوري چكوسلواكي وارد أفغانستان گرديد اين هيات متشكل از مغاره شناس ،غواص ،زمين شناس ،جغرافيادان بود هيات سه روز در بند امير به تحقيق پرداخت وبراي معلوم نمودن عمق آب به آب بازی اقدام ورزيدند واين اولين بار بود كه پاي بشر بر بستر آب بند امير گذاشته مي شد مطابق اظهار آب بازان عمق آب به ۳۰ متر مي رسد كه در بعضي ازقسمتها بيشتر ازآن نيز مي باشد . درياچه بند امير كه متشكيل از پنج يند مي باشد که به نام هاي بند حیدر- يندهيبت  - بند پنیر – بند قنبر و بند ذوالفقار ياد مي شوند . آب اين درياچه ها از اعماق زمين به صورت چشمه بيرون آمده وخود بندها با جوشش صخره هايي كه در مرور زمان بوجود آمده است اگر موفق به ديدن اين منظره طبيعي شده باشید مي توان احساس كرد چه آب شفاف دارد تا هنوز نسبت به عمق اين درياچه اطلاعات مستند بدست نيامده است دراين سال ها تعدادي زيادي از جهان گردان كه براي ديدن مجسمه ها مخروبه باميان به باميان مي آيد بعد از ديدن شهر تاريخي باميان عازم درياچه بند امير مي شود تا بتواند از اين منظره طبيعي ديدن كند هزارستان  بعد از فرو پاشي طالبان يكي ازامن ترين مناطق افغانستان است طبق آمار سال جاري تا هنوز هيچگونه عمل ترور ريستي از ین ساحه گزارش نشده - خيلي از موسسات خارجي كه به قصد بازسازي و كمك به افغانستان آمده اند ولی ما امید واریم امنيت هزارستان  باعث شود تا  توجه شان به این منطقه جلب شود  وموسسات خارجی دفاتر خودرا در باميان مستقر نمایند ولی كم توجهي دولت نسبت به هزارستان نگران كننده مي باشد . تا هنوز هيچگونه پروژه اي در جهت باز سازي هزارستان از طرف دولت انجام نشده است .

 

مردم هزاره  که در طی مدت سه قرن اخیر خشن ترین تبعیض وبی عدالتی های قومی – مذهبی - قتل عام – کوچ اجباری – زمین سوخته-  غلامی و کنیزی را متحمل و بیش از 62 –فیصد نفوس شان نابود شده اند. همچنان این  مردم بخاطر مبارزات دادخواهانه خویش  برضد استبداد قربانی های بیشمار انسانی – اقتصادی و سر زمینی را  درین راه داده است یاد همه مبارزین ملی شان گرامی باد. جامعه هزاره چندین نوع تبعیض وستم قومی ومذهبی  - ظلم طبیعت خشن کوهستانی – غصب و اشغال  سرزمینهای پدری شان بوسیله متجاوزین. پرداخت چندین نوع  مالیات از قبیل مالیه زمین – مالیه مواشی – مالیه روغن –مالیه چادری ملکه –  تادیه خسارات پولی بخاطر افراد نام گم و مفقودی – رشوت حاکم – قریه دار ودارو غه  -  و پرداخت قروض جبری سالانه کوچیها – خوراندن چراگاه ها و زراعت للمی و آبی مناطق که رمه کوچی ها از بالای آن عبور میکردند .اذیت وآزار مامورین محلی دولت وهم دستی مسولین دولتی با ملکهای کوچی بخاطر قاپیدن وغیره را متحمل میشدند    گرچه معضله مردم هزاره با کوچی ها درین سه دهه اخیر الی زمان  بوجود آمدن رژیم طالبان  حل شده بود ولی متاسفانه  درین دوسال اخیر و بخصوص درین روز های نزدیک مشکل برزگی را برای مردم مناطق بهسود  ولایت وردک  بوجود آورده است  که بنا برعدم توجه – کم کاری -دفع الوقت وبرخورد جانبدارانهء مقامات مرکزی وولایتی دولت کنونی و یر اساس پلان خصمانه وجنگ طلبانه  پاکستان به منظورانتقال ساحه جنگ بطرف مناطق هزار ه نشین کشور که تاکنون امن ترین ساحه بود گروه طالبان را زیر پوشیش  کوچی های مسلح همراه با سلاح ثقیله اعم از راکت انداز – هاوان – داشکه وپیکا و دیگر انواع سلاح  پیشرفته ثقیله  وخفیفه  درین مناطق سوق نمود  باوجود آن که از جریان  تهاجم مسلحانه کوچی های مسلح طالبی که بیرق طالبان در مناطق زیر اشغال نصب کرده اند تقریبا دو ماه  ازآن سپری میشود اما   دولت صرف با ایجاد یک کمیسیون دولتی  که طی مدت شش سال اخیر  تعداد آن به ده ها کمیسیون بی نتیجه در موارد گوناگون میرسند و صرف با  استماع چند مراتبه گزارشهای  آنان  اکتفاء  میگردد وکدام نتیجه  موثرکاری ازین کمیسیون ها متصورنمی باشد .و تا هنوز کدام کار جدی وعملی را برای حل معضله مردم بهسود با کوچیهای مسلح  انجام نداده اند طبق اخبارواصیله ازمحل بیش از بیست هزار نفر مجبور به ترک خانه های شان گردیده و چندین تن  از مردم محلی کشته وزخمی وهمچنان عده ای را کوچی ها اسیر گرفته اند  . موتر های مسافرین که ازین منطقه عبور میکنند نیزچند بار  از طرف کوچیهای مسلح  غارت وتاراج شده است .

 

طوریکه محترم اکادمیسین دستگیرپنجشیری در مقاله پر محتوای خویش زیر عنوان فرمانهای خصومت برانگیز چراخوارهای قبایل کوچندهءافغان - منتشره در سایت وزین آریا ئی راه حلهای معقول وواقعبینانه را در زمینه معضلهء مردم هزاره باکوچیها به مقامات دولتی  ارایه میدهد که ذیلآ به خوانش میگیریم:- در روشنی از ارزشهای تاریخی ملی و جهانی  اکنون آن زمان مساعد  فرا رسيده است که جناب حامد کرزی رييس جمهور، در راه تأمین   مطالبات برحق  دادخواهانه و آرزوهای   سر کوفتهء   اقوا م  هزاره ، ازبک ترکمن گجر   و ديگر اقليتهای ملی، مذهبی بويژه در راه  حل ريشه یی مسأله کوچنده گان افغانستان   و اين   سر گردانهای تاريخ  گامهای ضروری و قانونی ديگری بردارند . ودر عمل  پروسه ء گذار  قوم زحمتکش هزا ره و قبايل کوچندهء پشتون ودیگر بادیه نشینان را به مرحله رشد مستقل ملی و تکميل پروسهء  وحدت ملی  مردم آفغانستان آهنگ شتابنده بخشند. برای انجام اين رسالت  عظيم تاريخی، فر مانهای خصومت برانگیز  اميران دوران سلطه ء مستقيم استعمار  و استبداد استعماری  را  بيدرنگ لغو و منسوخ نمايند.   -به  کوچند ه گان افغانستان زمین و " شناسنامهء شهروندی توزيع کنند . - فارمهای مالداری وزارت زراعت ودیگر فارمهای دولتی غیر اقتصادی ولایت ننگرها ر  رابه کوچیان  آن  ولاِيت وبه اشتراک داوطلبانهء نماینده گان منتخب کوچنده گان توزيع کنند. زمینه تشکیل کوپراتیفها ی مالداری، مرغداری  فر اورده های حیوانی موءسسات  ترانسپورتی و تجاری  رابه همکاری وزارتهای انکشاف روستاها،  زراعت و اقتصادملی برای کوچنده گان ننگرهار  مساعد نمایند .به  آبیاری  صحراهای   تشنه لب وسوزان وطن بیش از هر کار دیگر توجه کنند - چنین ابتکارهای سازنده وهما هنگ میتواند در سرده غزنی ولایات زابل هیلمند فراه نیمروز کنر نیز به عمل آید. قرضه های مساعد ازمنابع خارجی وداخلی  برای اعمار قصبه های این  و طنداران  نو خانه ء افغانستان جلب شود.در طرح نقشه های این خانه ها بايد  نیاز مندیها  ذوق سلیقه روان ومشورهء کوچنده گان مد نظر قرار گیرد . سرمایه داران  احزاب سیاسی و نهاد ها و سازمانهای اجتماعی ودولتی کشور ميتوانند و باِيد  درکار نو سازی  واعمار خانه های نو و زنده گی نوین برای کوچنده گان میهن اشتراک فعال نمایند . تا هنگامیکه  کوچنده گان افغانستان با  اقدامات مشخص  قانونی ودمو کراتیک از بند وزنجیر مناسبات پوسیدهء قبیله یی آزاد نشوند ، هیچ حکومتی از قاچاق و انتقال  مواد مخدر ،قاچاق جنگ افزارها  ، قاچاق کا لاهای بی محصول   قاچاق اسعار و صدور ترورزم بین المللی درین کشور بی سقف ودر  جلو گیری نخواهد توانست  . وبه شعارهای خوشایند  و مردمفریبانه برابری حقوق مردم  و" وحدت ملی "  خشک وخالی باورواعتماد  نخواهند کرد .

 

 همچنان ایشان به ادامه مینویسند که:-در روشنی  از تجارب زنده تاريخی  اکنون  بهترين شرایط  فراهم است تا همزمان با سر شماری نفوس و تعیین حدود ولسوالی های منا طق هزاره نشین (غرجستان ) ،مرزهای( حدود) حد اقل دو ولایت دیگر این منطقه نیز  تعیین شود  تا د ر آینده، موازی به انتخابات برای وکالت ولسی جرگه  ، سنا ، نماینده گان شورای های محلی ولايتی ،  ا يالتی شهرداریها ی (شاروالی)  ایالت  باميان نيز انتخاب گردد  و با چنین تدابيرجسورانهء ملی- دموکراتيک و قانونی ، اداره ء فدرالی برای نخستین بار  در" قلب پر تپش افغانستان  " آزمایش و تجربه شود و آنگاه  این شيوهء اداره  ،  گام به گام در سرا سر افغانستان  مورد تطبیق قرار گیرد و قیود  دست وپا گير غير ضروری و بیرو کراتيک تمرکز های قرون وسطایی  به حد اقل کاهش يابد راه سرنوشت مردمان ستمديدهء وطن نيز روشن شود   وهدفهای   تساوی حقوق اجتماعی وملی  و وحدت ملي مردم افغانستان سرا نجام شکل ومحتوای دموکراتيک  ملی و انسانی کسب کند.

 هزاره ها در طول تاريخ ظلم هاي زيادي را از طرف ديگر افليت های قومی  اقتدارگرا متحمل شدند. بخاطر هزاره بودن و شيعه بودن از جمله كشتار بي ر حمانه عبدالرحمن خان که توانست تعدادی زیادی ازین مردمانرا نابود و تعداد دیگر را به مهاجرت وادار کند در سالهاي اخير از طرف طالبان نیز در خیلی از جاهای هزاره ستان تاریخ تکرار شد  يكي از نمونه هاي مستند آن کشتار ها ی جمعی در مزار شریف  - ولسوالی یکاولنک و مرکز  بامیان بود بخاطر همين تبعبض ها يكي از محروم ترين مناطق بحساب مي آيد در تاريخ مينويسد هزاره ها در ولایات و شهرها  ی دیگر از جمله در قندهار- هیلمند - ارزگان-  زابل - کابل –مزار شریف – هرات  -قندوز ساكن بودند بخاطر كشتار ظالمانه  امیر عبد الرحمن از آن  مناطق  وشهر ها مهاجر شدند . در دوران طباليان نيز حركات تعبض آميز دوباره از طرف  طالبان صورت گرفت . 

 


هزارستان دنیای از زیبای های طبیعی است که مردم هزاره در طول تاريخ مشكلات و سختي هاي زيادي را براي حفظ سر زمین و اعتقادمذهبی خود ـ متحمل شده‌اند. علاوه بر جامعه  هزاره‌، گروههاي اقليت ديگر از جمله سادات، قزلباش‌ها، شيعيان هرات، شيعيان قندهار و پیروان فرقه اسمعیلیه واخباری از لحاظ مذهبی وهزاره های سنی مذهب از لحاظ قومی با هزاره‌ها  مشترك‌اند اما آنها توانسته‌اند در سايه تقيه جان و مال خود را حفظ كنند. از طرف ديگر هزاره‌ها علاوه بر تحمل اين مشكلات در درون براساس اعتقادات مذهبی شان نه تنها تداوم بخش حيات معنوي گروههاي مختلف شيعه بودند بلكه در تداوم بخشيدن به حيات مادي برخي از گروهها ـ بطور مثال سادات وعلمای دینی نقش حياتي ايفا كرده‌اند. هزاره‌ها خود با تحمل مشقت‌ها و مشكلات شديد مالي همواره نيازهاي خود را ناديده گرفته و براي تأمين معيشت اين اقليت‌‌ها كوشيده‌اند. سخت‌ترين مشكلات را هزاره‌ها در زمان اميرعبدالرحمن خان تجربه كرده‌اند. هزاره بودن و شيعه بودن و شيعه يعني رافضي كه هركس خون يك رافضي را مي‌ريخت بهشت بر او واجب مي‌شد. در نتيجه در طول شكل‌گيري و پيدايش كشور افغانستان اين دو مفهوم مترادف و بجاي هم استفاده مي‌شده است ـ همان طور كه امروزه در خارج از افغانستان ـ مخصوصا ايران ـ افغاني يعني هزاره. در اين دوره نهال شيعه در افغانستان با خون هزاره‌ها آبياري شد  پس از دوره عبدالرحمن خان،  در دوره جهاد و نزاع قدرت  بعد از ختم جهاد دوره مهمي است در اين دوره. رافضي بودن، شيعه بودن و هزاره بودن  كمرنگ مي‌شود. دوره جهاد از نظر اجتماعي دوره تعيين كننده به حساب مي‌آيد جامعه هزاره از انزواي اجتماعي ناشي از سركوب‌هاي عبدالرحمن خان خارج مي‌شوند مهاجرت از دره‌هاي هزارستان به كشورهاي همسايه سبب آشنايي با فرهنگ و نرم‌هاي جديد زندگي مي‌شود. محصول اين تحولات عميق اجتماعي ظهور روشنفكران و نخبگان جديد جامعه هزاره  است. اين نخبگان حد واسط بين دوره گذشته و معاصر هستند؛ محدوديت‌هاي دوره قبل را چشيده و بدنبال سهم‌گيري در تقسيم قدرت در دوره بعد از جنگ مي‌باشند. به دنبال حقوقي هستند كه در دوره‌هاي گذشته مورد اجحاف قرار گرفته است.

. شهید  عبدالعلي مزاري ؛ در صحنه سياسي با تأسيس حزب وحدت اسلامي  افغانستان بدنبال تامین حقوق ملی مردم هزاره و شيعيان در نظام سياسي پس از جنگ است.. مزاري رسالت تاريخی خود  را كه از زندگی اجتماعی و اجدادش بهمراه داشت  وحمايت‌هاي مادي و معنوي از ساير اقليت‌هاي شيعه مذهب را فراموش نكرد. اجتهاد در ايران پس از انقلاب تحت تأثير ايده‌هاي ناسيوناليستي جنبه ملی  ايرانيت به خود گرفت. اما مكتب نجف دو عالم برجسته در علم اجتهاد براي شيعيان افغانستان ـ علاوه بر ميدان سياست ـ تقديم كرده كه مردم فراموش شده جامعه هزاره ء افغانستان را در جهان تشيع برجسته كردند. اين دو عالم حضرت آيت الله محقق كابلي و آيت‌الله فياض بودند. سنگر علم  اجتهاد توسط اينها احيا شد. حمايت‌هاي مادي و معنوي از گروههاي اقليت شيعه هم از سوي فقها و هم رهبر سياسي براي مردم هزاره همچنان يك وظيفه ديني بود. در نتيجه سنگر علم و سنگر جهاد و سياست كه رهبرانش را حوزه علميه نجف در دامان خود پرورش داده بود، در تلاش همه جانبه توانستند مردم هزاره ء افغانستان را به وحدت رسانده و از قدرت بالايي برخوردارشان كنند بطوريكه با وجود كارشكني‌ها و تبليغات مسموم كننده  مخالفین و صدور حكم ارتداد  بابه مزاري با ابزارهاي ديني نتوانست كارساز شود. هزاره‌ها در غرب كابل سنگر مقاومت ديني و سياسي را براي دستيابي به حقوق‌شان چنان مستحكم و استوار ساخته بودند كه هيچ گروهي را قدرت ويران كردن آن نبود. در اوج مقاومت هزاره‌ها براي دستيابي به حقوق واقعي ملی ومذهبی  شان و جلوگيري از انزواي مجدد، وسوسه‌هاي اخذ رشوت های پولي شروع شد شعارها و تبليغات بوي تفرقه و خيانت مي‌داد پيوند نامبارك طالبان و  مخالفین داخلی كارسازگردید. مخالفین  حزب وحدت در سايه اين تبليغات احساس كردند با همراهي كردن هزاره‌ها در دفاع از شيعه هيچ‌گاه به منافع‌شان نخواهند رسيد. در نتيجه اين تفرقه حزب وحدت متلاشي شد.  بابه مزاري شهيد شد حزب وحدت با شهادت و از دست دادن رهبر جز نامي باقي نمانده بود. در اوج خفقان و ترس از گروهك نوظهور طالبان هزاره‌ها هيچ‌گاه زحمات رهبر را فراموش نكردند و در رساي از دست دادنش خون گریستند و با شكوه تمام پيكر پاكش را بر دوش حمل و به خاك سپردند. اين شكوه اميدهاي جديد براي بازسازي حزب وحدت براي تداوم راه مزاري براي دستيابي به حقوق تلف شده مردم هزاره را روشن ساخت. ـ دوره بعد از ظهور طالبان. مردم هزاره در عزاي از دست دادن رهبرشان داغديده‌اند.. ولی نيروهاي فكري جديد جامعه هزاره. اين تحول فكري را ثبات مي‌بخشد.

حزب وحدت در اين آشفته بازار سیاسی به دو شاخه مجزا تقسيم مي‌شود. از نظر ترکیب  اجتماعي دوگانگي در صحنه سياسي افغانستان، دوگانگي در ساختار حزب وحدت را مي‌طلبيد. شاخه اصلي  حزب مقر تشكيلات جديد خود را در باميان پي‌ريزي مي‌كند. شاخه دوم برهبري آقاي اكبري در چارچوب ساختار طالبان ذوب مي‌شود. به اين اميد كه هزاره‌ تنها مانده در صحنه مخوف سياست با بازي‌هاي نامردانه قدرت در بازي شطرنج وهابيت، ناخواسته  شکسته ونابود  نشوند.

 بعد از 11 سپتامبر است. تفكر شكل گرفته در دوره طالبانيسم تضعیف مي‌شود. جامعه سنتي همچنان بين واقعيات جامعه و سنت غوطه‌ور میگردند. خصوصيت مهم و دلایل  مركزي گفتمان اين دوره مردم سالاري است. نيروهاي غرب تسلط بر اوضاع سیاسی و نظامی  پیدا میکنند و حامي اين دلایل . اصطلاحات مثل انتخابات، پارلمان، رئيس قوه مجريه انتخابي مردم جايگزين تفنگ، توپ، استنگر و... مي‌شوند.

مردم هزاره در طول تاريخ در راه حفظ ارزشهاي ملی و مذهبی شان بدون استثنا در تمام دوره‌ها از بخشش جان و مال دريغ نكرده‌اند. اما شكل‌گيري تفكر ناسازگار با سنت حاكم بر افكار جامعه سنتي هزاره‌ها سبب رخنه اختلافات و محروميت از حق مسلم‌شان شد. نخبگان هزاره باید در نقش تاريخي‌شان در قبال رسالت سیاسی و ملی را در مركز انديشه‌شان بازتعريف كرده و براي تداوم راه آينده در افكار عمومي هزاره‌ها سازگاري ايجاد كنند. نخبگان مي‌توانند برعلاوه تاکید، بر نقش تاريخي و سیاسی باید همواره بر مسایل ملی  وقومی نیز تأكيد كنند و در دوران مدرن خود را پرچمدار اين ايده بدانند. اين گرايش هم ذهنيت جامعه سنتي را ارضا و هم راه ورود نسل جديد را در صحنه سياسي هموار مي كنند. در نتيجه در افكار سنتي اين نخبگان حاميان اندیشه نوین  ملی و سیاسی جامعه  هزاره بوجودمی آید. چنين روحيه مثبت سبب مي شود كه اعتمادها احیا ء گشته و تفرقه ريشه كن گر دد .            

 

مآخذ:-

- سایت وزین آریا ئی زیر عنوان فرمانهای خصومت برانگیز چراخوارهای قبایل کوچندهءافغان نوشته ء محترماکادمیسین دستگیرپنجشیری

–16-ماه جولای – 2007- میلادی.

-سایت کابل پرس  تحت عنوان  هژمونیزم قومی در افغانستان نوشته:  سید یعقوب ابراهیمی

    - یادداشت های شخصی صاحب این قلم.     -  ماه جولای –سال -2007 – میلادی -                                                                                                                                                                                                        


July 21st, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات